طاها......... یک مرد کوچک

آخرین وقایع سال 89

1390/2/20 11:57
نویسنده : مرضیه
1,017 بازدید
اشتراک گذاری

هایسمک خوشمزه مامی سلام

عزیزک دلم سال 89 با تمام خوبی ها و بدیهاش به سرعت داره به پایان می رسه ،من و بابایی این سال رو هیچ وقت فراموش نمی کنیم ، چون خبر ورود یه معجزه ی بزرگ اما کوچولو به زندگی 2 نفرمون رو شنیدیم و نیمی از سال رو با فکر فرشته ی کوچولومون سر کردیم

دوستت داریم نازنینم

مامانی جمعه شب به دعوت بابا اکبر شام رفتیم بیرون و بعد از شام با کیک تولد و کادو مامی حسابی سوپرایز شد

مامان لیلا اینا شنبه صبح به طرف گرگان راه افتادن ، از اونجا هم قراره برن مشهد

این اولین سالیه که روز اول عید بابا و مامانمو نمی بینم ، بعد از خداحافظی ازشون حسابی دلم گرفت و اشکام راه افتاد

ولی بودن کنار همسری جیگرم و توت فرنگی خوشمزم تلخی نبودنشونو واسم کمتر کرد

آخ جون پسری نازم تعطیلات منو بابایی شروع شد  اونم چه شروع شیرینی

شنبه و یکشنبه در نقش کوزتینگ با بابایی خونه تکونی عید رو انجام دادیم

دست بابایی درد نکنه حسابی کمک کرد و می دونم که شما هم خیلی خیلی خسته شدی اینو از کم شدن فوتبال بازیت کاملا" میشه فهمید شرمندتم مامانی

عصر یکشنبه هم رفتیم یه کم خرید کردیم بعدم به  مامان اشرف اینا سر زدیم

شبم سفره هفت سینمونو چیدیم و سه تایی تمیز و مرتب به انتظار سال تحویل نشستیم  

http://www.firooz.com/upload/images/aqiwfcvf0h6tf2ckrek.jpg 

سال دیگه تو توی بغلمی خوشمزه ی من

من و بابایی بی صبرانه منتظر اومدن تو هستیم

خدایا این سال رو برامون پر از برکت و نعمت کن و عذر تقصیر گناهانمونو تو سال گذشته ببخش

خدایا فرشته کوچولوی منو صحیح و سالم نگه دار و بهترین ها رو بهش بده

دوستت داریم برگ گلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)