عیدی های یدونه پسری
برگ گلم سلام
خوبی مامی قربونت بره ؟
صبح بهاریت بخیر توت فرنگی خوشمزه ی خودم
روز اول فروردین صبح زود ساعت ۱۲ با لگد تبریک تولد پسرکم از خواب بیدار شدم و چون روز تولدم بود صبحونه رو طبق معمول هر سال مهمون بابایی بودیم
راستی پسری، بابا امیر دیشب موقع سال تحویل تولدمو بهم تبریک گفت و کادوی تولدم رو که یه ساعت مچی خوشگل بود بهم داد پس شما دومین نفری بودی که بهم تبریک گفتی عزیزم
عصری رفتیم خونه ی پدر بزرگ من و بعدم یه کیک خریدیم و رفتیم خونه ی مامان اشرف اینا و تولد گرفتیم
کیک تولد امسالمو تو و بابایی با هم خریدید
http://www.firooz.com/upload/images/ay9x7q22kh03nernvdio.jpg
بقیه رورای عید هم به دید و بازدید ، موزه گردی ،پیاده روی تو پارک ، رفتن به سینما و غیره گذشت و بر خلاف تصورم که عید خوبی نیست اما تقریبا" خوش گذشت
راستی نفس ، بابایی هر شب واست یه کتاب داستان می خوند و مطمئنم که می شنیدی چون بلافاصله بعد از تموم شدن کتاب ، شروع به بازی می کردی و مامی هم با شما بیدار می موند
آخه گل پسرم ، بعد از قصه ی شب باید بخوابی ، چرا تو بر عکسی من نمی دونم
و اما عیدی های یدونه ی من :
بابا احمد ، مامان اشرف ، عمه سودی ، عمه سپیده و عمه ساناز و مامان بزرگ من بهت پول دادن که من و بابایی یه مبلغی رو روش گذاشتیم و همراه پولهای قلکت به یه حساب بانکی واریز کردیم تا بعدا" بذاریم تو حساب خودت قربونت برم پسرک پولدار من
بابا اکبر و مامان لیلا واست یه هواپیما ی بزرگ خریدن
http://www.firooz.com/upload/images/eokwzjncd06kasiuq5d6.jpg
رادینک یه عروسک بهت داد
http://www.firooz.com/upload/images/4g7nzo2pypfi0o0g5r1n.jpg
دوست مامان ،خاله آرزو ، یه ماشین خوشمل واست خرید
http://www.firooz.com/upload/images/0lamscabono5p7atv17.jpg
راستی مامان اشرف و عمه سودی طی پاساژ گردی شبی که شام مهمون ما بودن هر کدوم یه دست لباس واست خریدن
http://www.firooz.com/upload/images/k6j6urlg88i8vgz01zo7.jpg
دست همگیشون درد نکنه زحمت کشیدن واقعا"
من بشدت منتظر روزی هستم که تو بیای و با اینا بازی کنیم باهم
دوستت دارم طاهای دلم